شعر: حس گمشده... مسعوده جمشیدی
الهه ی الهام
انجمن ادبی

«حس گمشده»

تمام برگ هایش زیر و رو شد
و حتی پشت دفتر خاطراتم
تو را گشتم و پیدایت نکردم
به یک آن ته کشید صبر و ثباتم
تمام خانه راگشتم دوباره
میان آن معلق قاب عکس ها
درون درز دیوار اتاقم
ولای چین های پرده ها را
تو راگشتم و پیدایت نکردم
نه بربام بلند و بادگیرم
نه روی شاخه ی انبوه انجیر
نبودی تا در آغوشت بگیرم
تورا گم کرده ام انگار جایی
که مخفیگاه جلاد امید است
کجاجامانده ای، ای حس زیبا
که درد بی تو بودن دیرپای است
چنان سنگین وگیجم من که گویی
دو جام شوکران را سرکشیدم
کجایی شهرزاد قصه گویم
هزار ویک شب است ،کابوس هایم
کجاشدتازگی حرف هایم
تمام قصه پوشالیست برگرد
دلم صندوقکی بی گنج مانده
کبوتر، لانه ات خالیست برگرد

مسعوده جمشیدی



نظرات شما عزیزان:

نازنین شاعر
ساعت19:36---7 مهر 1392
مسعوده جان مثل همیشه عااااااااااالی
بود


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





جمعه 11 مرداد 1387برچسب:حس گمشده,مسعوده جمشیدی,شعر,افغان, :: 20:26 :: نويسنده : حسن سلمانی

آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان الهه ی الهام و آدرس elaheelham.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان